torsdag 5 februari 2009

بلوچستان و عشق برادرانه جمهوری اسلامی



بلوچستان و عشق برادرانه جمهوری اسلامی


نیر بامز و شایان آریا


در طول سه دهه گذشته مقامات جمهوری‌اسلامی ایران سعی بر این داشته‌اند که جهانیان را قانع کنند که آنها در تلاش‌اند تا جامعه‌ای آرمانی بسازند که در آن دین و سیاست و ایمان در کنار هم بتوانند با هماهنگی زندگی کنند. متاسفانه بعضی از مقامات (بین المللی) هم این ادعا را باور کرده‌اند. پیرو همین سیاست دولت ایران به تازگی کنفرانسی را تحت عنوان " دین در دنیای مدرن" ترتیب داد که مقاماتی سابقی چون دبیر کل سازمان ملل متحد کوفی عنان و کمیساریای عالی حقوق بشر خانم مری رابینسون و نحست وزیران ایتالیا و نروژ به همراهی رئیس جمهور سابق پرتغال در آن شرکت کردند. محمد خاتمی رئیس جمهور سابق و کاندیدای احتمالی در انتخابات آینده در این کنفرانس رهبران مذهبی جهان را به سعی و تلاش برای بوجود آوردن جهانی صلح آمیز که در آن صلح و امنییت (بین ادیان) وجود داشته باشد دعوت کرد! این درخواستی قابل تقدیر و شرافتمندانه‌ای می‌بود اگر تبعیضات مذهبی جمهوری اسلامی ایران که خاتمی خود آنرا نمایندگی می‌کند بر آن سایه نیافکنده بود! این وقایع را در نظر بگیرید. سال پیش (۲۰۰۸) نیروهای امنییتی داخل مسجد امام ابو‌حنیفه در عظیم‌آباد در حومه شهر زابل شدند. این مسجد به عنوان حوزه علمیه و خوابگاه طلاب هم عمل می‌کرد. نیروهای امنییتی طلاب خواب آلود را همراه مسئولان این مسجد دستگیر و آنان ار از آنجا خارج کردند و سپس خود مسجد را با بولدوزر خراب نمودند! اخیرا چندین مسجد دیگر نیز به همین ترتیب خراب شده اند. در واقع از زمان روی کار آمدن جمهوری اسلامی در ایران از سال ۱۹۷۹ بسیاری از مساجد اهل سنت در شهرهای شیعه نشین یا خراب و یا تعطیل و یا نبدیل به مساجد شیعی شده ‌اند. در شهرهائی چون مشهد و اهواز و تربت جام و شیراز و تهران مساجد اهل سنت توسط رژیم اسلامی ایران یا بسته و یا تخریب شده‌اند. دریافت مجوز ساخت مسجدی جدید برای اهل سنت در این شهرها عیر ممکن است. ولی براستی چرا جمهوری اسلامی دست به تخریب مساجد می‌زند؟ پاسخ این پرسش را ممکن است در واقعییت نهفته باشد که ایران از لحاظ مذهبی جامعه‌ای یکدست نیست و گرچه اکثرییت آنرا شیعیان تشکیل می ‌دهند ولی ایران را از لحاظ مذهبی نمی‌توان یکدست دانست. در ایران اهل سنت یک اقلییت ده تا پانزده میلیونی را تشکیل می‌دهند که اکثرییت بلوچها و کردها و تقریبا تمام ترکمنان و اقلییتی از اعراب شامل آن می‌شوند. پیروان دیگر ادیان نیز چون بهائیان و زرتشتیان و کلیمیان و مسیحیان و فرق گوناگون اهل تصوف نیز بسیارند. اگر بر این تعداد شیعیان سکولار و شیعیان سنتی که با روایت حکومتی از مذهب شیعه مخالفند را نیز اضافه کنیم خواهیم دید که تعداد شیعیانی که با روایت حکومت از مذهب شیعه موافقند ممکن است آن اکثرییتی که حکومت می‌خواهد به ما بقبولاند نباشد. تبعیضات مذهبی در جمهوری اسلامی تازگی ندارد. از زمان تشکیل گرفتن جمهوری در ایران در سال ۱۹۷۹ تمام اقلییتهای مذهبی در ایران به گونه‌های گوناگون تحت فشار بوده‌اند. حتی شیعیانی که با روایت خمینی از مذهب شیعه مخالت داشته‌اند هم از این فشارها در امان نبوده‌اند. یک نمونه بارز این امر آیت الله کاظمینی بروجردی است که همراه با بسیاری از پیروانش دستگیر و شکنجه شد. گناه او ترویج مذهب غیر سیاسی و جدائی دین از دولت بود! سال گذسته دو روحانی اهل سنت مولوی محمد یوسف سهرابی و مولوی عبدالقدوس ملا زهی بعد از اینکه مجبور به اعتراف در برابر دوربینهای تلویزیون شدند که به اختلافات شیعه و سنی دامن می‌زده‌اند اعدام شدند. در ماه جون گذشته نیز پنج مرد جوان بلوچ به نامهای گوهرم زهی و حفیظ صلاح الدین گوهرم زهی و مولوی جلیل زرائی و مولوی عبدالمجید صلاح زهی و عبید زردکوهیت در خلال حمله نیروهای مرضاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به دهکده نصیر آباد بلوجستان دستگیر شدند. هدف از حمیه نیروهای مرصاد دستگیری روحانی محل موبد بهرام زهی بوده است. این پنج جوان بلوچ به گزارش دیده‌بان حقوق بشر بلوجستان به جرم مقاومت در برابر نیروهای امنییتی و تلاش برای جلوگیری از دستگیری روحانی مذبور دستگیر شده‌اند. به گزارش این سازمان که به موارد نقض حقوق بشر در بلوچستان می‌پردازد احتمال اعدام این پنج نفر جدی است. روزنامه نگار و فعال جامعه مدنی بلوچ جوان ۲۲ ساله یعقوب مهر‌نهاد در چهارم ماه آگوست سال ۲۰۰۸ اعدام شد. او رئیس و یکی از بنیانگزاران " صدای عدالت کانون جوانان " بود که بیشتر به ترتیب دادن کنسرت و تعلیم و تربییت جوانان بلوچ و جمع آوری کمکهای مالی برای فقرا می‌پرداخت. برادر شانزده ساله او ابراهیم مهرنهاد نیز در ماه مارس گذشته بعد از اعدام برادرش و بدنبال اعتراضات علنی او به حکم اعدام برادرش دستگیر شده بود و در ماه سپتامبر گذشته به پنج سال زندان محکوم شد. یک بلوچ دیگر به نام آقای جلال شیرانی نیز که مقیم امارات بوده و سالها در آنجا زندگی می کرده هنگام بازگشت به ایران جهت عیادت از مادر بیمارش دستگیر و سپس اعدام می‌شود. معلوم نیست جرم او چه بوده و به چه علتی اعدام شده است. بسیاری از ناظران معتقدند که فقر و تبعیض و سرکوب مداوم توسط نیروهای متعصب شیعی حکومت‌اسلامی در بلوچستان به گسترش خشونت و رادیکالیزه شدن جوانان بلوچ و بالا گرفتن خشونت در این استان و دیگر استانهای سنی نشین کمک کرده است. در این میان حتی روحانییون معتدل اهل سنت نیز در امان نیستند همانگونه که در مورد مولانا احمد ناروئی که قائم مقام مدرسه علمیه زاهدان است می‌توان به روشنی دید. ناروئی یکی از معتدل ترین رهبران مذهبی در استان سیستان و بلوچستان است. او هر چند از ایل ناروئی یکی از قدیمی‌ترین و پر نفوذترین ایل های بلوچستان است که بسیاری از افراد آن از سال ۱۹۷۹ تا به حال کشته شده‌اند ولی با این حال او در افکار و اعمالش معتدل مانده است. افکار معتدل او به حدی است که افراد و گروه های رادیکل منطقه او را سرزنش می‌کنند. ولی بسیاری به او و همفکران معتدلش در پائین نگه داشتن و جلوگیری از خشونت در استان سیستان و بلوچستان اعتبار می‌دهند. با این حال به نظر نمی‌رسد که اعتدال او برای مقامات رژیم اسلامی ایران اهمیت داشته باشد. مولانا ناروئی سال پیش دستگیر و به مدت پنج ماه تا روز آزادیش در شنبه گذشته ۱۷ ماه ژانویه در محلی نامعلوم و بدون اجازه تماس با بیرون در زندان بسر برد. معلوم نیست او را اصلا به چه جرمی دستگیر و یا به چه علتی آزاد کرده‌اند. صرف نظر از اینکه خاتمی که احتمالا کاندیدای دوباره ریاست جمهوری خواهد بود مایل است دیگران چه چیزی را (در رابطه با تعامل مذهبی در جمهوری اسلامی) قبول کنند به نظر می‌آید که تبعیضات مذهبی جمهوری اسلامی در بلوچستان و دیگر مناطق سنی نشین روالی است عادی و نه استثنا! گفته ادموند بورک در خاطره زنده می‌شود که می‌گفت «آدم منافق و دروغگو می تواند وعده‌های طلائی بدهد از آنجا که هیچگاه قصد انجام وعده‌هایش را ندارد برایش ارزان تمام شده و خرجی نخواهد داشت"! با خاتمی و رژیمی که او نمایندگیش را به عهده دارد باید با پرسشهائی جدی در رابطه با وقایع اخیر ایران روبرو شد و سخنان ساده و زیبای او در رابطه با همزیستی مسالمت آمیز (بین ادیان) نباید به سادگی از طرف دنیای آزاد پذیرفته شود. همانگونه که از طرف بسیاری از ایرانیان پذیرفته نمی‌شود. آقای نیر بامز نایب رئیس مرکز آزادی برای خاورمیانه و شایان آریا یک فعال ایرانی و عضو حزب مشروطه ایران پژوهشگرموسسۀ نظارت بر صلح و تساهل فرهنگی در آموزش مدارس است

لینک اصل مقاله در انجمن هنری جکسون لندن

حزب مشروطه
http://iranbbb.org/36386.htm

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar