söndag 28 december 2008

گزارش کامل از پرونده نوجوانان محکوم به اعدام -بخش دوم

گزارش کامل از پرونده نوجوانان محکوم به اعدام -بخش دوم
کمیته گزارشگران حقوق بشر

علی رغم اعلام دستگاه قضایی مبنی بر عدم صدور حکم اعدام، برای افراد زیر 18 سال سخنگوی قوه قضائیه در روزهای گذشته اعلام کرد که افراد دارای حکم قصاص که پیش تر محکوم به اعدام شده اند، به منوال سابق حکمشان اجرا خواهد شد.
طبق آخرین بررسی های انجام یافته، هم اکنون حداقل 110 نفر در زندان های ایران به دلیل جرایمی که پیش از 18 سالگی مرتکب شده اند، زیر حکم اعدام به سر می برند.
گزارش زیر، که در 3 بخش تنظیم شده است، به بررسی پرونده های تعدادی از نوجوانان محکوم به اعدام می پردازد.
با سپاس فراوان از آقای محمد مصطفایی وکیل تعدادی از نوجوانان محکوم به اعدام

5- رحیم احمدی کمال آباد رحیم احمدی کمال آبادی متولد 13/8/1368؛ در سن 15 سالگی مرتکب قتل مرحوم رضا زارع گردید.وی در تاریخ 18/5/1384 خود را به کلانتری جام جم شیراز معرفی کرد و صراحتآ اظهار داشت:« از قبل با متوفی دوست بودم . شب قبل از حادثه مقتول به همراه سه نفر به هویت حسین، ایوب و ابراهیم در حالیکه سوار دو دستگاه موتور سیکلت بودند مرا تعقیب کردند و مورد ضرب و شتم قرار دادند. روز حادثه من اتفاقی با موتور سیکلت به محله ای به نام قلعه نو رفته بودم که با آنها برخورد کردم و در کوچه با یکدیگر درگیر شدیم، آن سه نفر مرا داخل خانه حسین بردند؛ حسین چاقو و رضا چوب داشت، من چاقو را در درگیری از حسین گرفتم. رضا گردش کرد و پرید به طرف من و تیغه چاقو به سینه او فرو رفت.»
پزشکی قانونی پس از معاینه جسد و کالبد شکافی، علت فوت را شوک ناشی از خونریزی شدید داخلی به دلیل اصابت جسم برنده به ریه چپ متوفی اعلام کرد. این احتمال وجود دارد که خونریزی شدید، به دلیل تأخیردر رساندن مصدوم به بیمارستان بوده باشد که در این مورد تاکنون تحقیقی صورت نگرفته است و بازپرس رسیدگی کننده به پرونده، صرف اقرار رحیم به تسبیب در مرگ متوفی و وارد نمودن ضربه چاقو به بدن وی را کافی برای احراز مجرمیت رحیم و درخواست مجازات قصاص نفس، فرض نموده است.
رحیم در دادگاه اتهام قتل را می پذیرد، با این حال صراحتا عنوان نمود که "به هیچ عنوان قصد کشتن مقتول را نداشته، و تنها در جریان درگیری و بطور ناخواسته مرتکب عمل قتل شده است." لیکن قضات شعبه پنجم دادگاه کیفری استان فارس بدون توجه به اظهارات اولیه متهم و محتویات پرونده به استناد بند ب ماده 206 قانون مجازات اسلامی حکم به قصاص نفس رحیم صادر نمودند. به عبارت دیگر قضات دادگاه کیفری استان فارس به این برداشت می رسند که رحیم عمدی درعمل قتل نداشته اما از آنجا که عمل وی نوعا کشنده بوده و از جمله مصادیق قتل عمد محسوب می شود،وی را به قصاص نفس محکوم کردند .
قضات شعبه 37 دیوانعالی کشور در مقام رسیدگی به تجدید نظر خواهی رحیم از دادنامه صادره، طی دادنامه شماره 3670 در پرونده کلاسه 1/37/452 در تاریخ 16/8/1386 رای دادگاه بدوی مبنی بر قصاص نفس رحیم احمدی را با بند ب ماده 206 قانون مجازات اسلامی منطبق دانسته و اعلام کردند که اگر هم متهم قصد قتل نداشته باشد چون عمل نوعآ کشنده است لذا قتل عمدی و موجب قصاص است هر چند به اعتقاد حقوقدانان و فعالان حقوق کودک این موارد را نمی توان از جمله موارد قصاص محسوب کرد چرا که در قصاص تساوی در عقیده مجرمانه نیز شرط است بدین نحو که اگر شخصی قصد کشتن دیگری را نداشت ولی عملی انجام داد که آن عمل نوعا کشنده باشد نمی توان با قصد قبلی وی را کشت.

6- محمد جاهدی
محمد جاهدی متولد اول شهریور ماه 1364 اهل شهرستان فسا واقع در استان فارس در سن 16 سالگی اتهام قتل محمد مرادی را پذیرفت. او بیش از 5 سال است که در زندان عادل آباد شیراز به سر می برد.
در روز نهم مرداد ماه سال 1380 ، جاهدی به همراه دو تن از دوستانش به نامهای اکبر موسوی و محمد مرادی برای گردش و تفرج به سمت حومه شهر فسا می روند، در راه برگشت اکبر و محمد مرادی با یکدیگر درگیر شده و اکبر چاقویی را که در دست داشت به کمر محمد فرو می کندکه موجب مرگ وی می شود. این دو متواری شده و پس از درگیری، محمد جاهدی قتل را به گردن می گیرد. اکبر نیز پس از آن بر اثر نزاعی به زندان منتقل می شود که در آنجا به به هم سلولیهای خود اعلام می کند که "قتل کار او بوده است". متاسفانه پس از مدتی اکبر کشته شده و لذا امکان شهادت دادن وی در دادگاه فراهم نمی شود. شعبه چهارم دادگاه عمومی فسا نیز طی حکمی در سه خط، جاهدی را به قصاص نفس محکوم می کند در رای دادگاه آمده است :« در خصوص اتهام آقای محمد جاهدی 16 ساله دائر بر قتل عمد مرحوم محمد مرادی 17 ساله با عنایت به گواهی پزشکی قانونی ، ملاحظه گزارش مامورین انتظامی ، اقرار متهم ، بزهکاری وی محرز است، فلذا دادگاه مستندا به ماده 205 قانون مجازات اسلامی حکم به قصاص نفس متهم صادر و اعلام می نماید ... »
این حکم با اعتراض متهم به شعبه 34 دیوانعالی کشور ارجاع شد. اعضای شعبه پس از بررسی پرونده ایراداتی را به نحوه رسیدگی وارد دانسته و جهت رفع نواقص و ایرادات، پرونده را به همان شعبه ارجاع نمودند. شعبه یاد شده اعلام می دارد که دادنامه صادره با توجه به اقرار متهم و علم قاضی که ناشی از قرائن و اوضاع و احوال مضبوط در پرونده می باشد صادر شده استف متعاقبا پرونده به شعبه 27 ارجاع و قضات شعبه،حکم صادره را تایید می نمایند. با دستور ریاست قوه قضاییه پرونده به شعب تشخیص دیوانعالی کشور ارسال شده و قضات شعبه سیزدهم حکم صادره را تایید می نمایند. در حال حاضر پرونده جهت اجرای حکم به اجرای احکام ارسال شده و قرار است جهت تنفیذ یا اعلام غیرشرعی بودن حکم صادره به نظر ریاست قوه قضاییه برسد.
7- محمدرضا حدادی
در تاريخ 30/5/1382 آقاي حسين رحمت به مرجع انتظامي اعلام مي كند كه پدرش بنام محمد باقر در روز 28/5/1382 كازرون را به مقصد شيراز ترك و تاكنون مراجعه ننموده است، ايشان در تاريخ 8/6/1382 اعلام مي كنند كه اتومبيل پدرش بعد از يازده روز در روستاي فتح آباد كازرون پيدا شده است . تحقيقات قضايي و پليسي درخصوص مفقودي محمد باقر انجام و در جريان رسيدگي، شخصي بنام مهدي ساساني اقرار مي نمايد كه در ارتكاب سرقت اتومبيل و كشتن راننده، وي با افرادي به نامهاي محمد قرباني ، تقي و كريم دخالت داشته اند .
در تاريخ 20/7/82 كريم حدادي دستگير و اظهار مي دارد : « .... من به اتفاق مهدي ساساني و تقي حدادي و محمد روبروي امام زاده سيد حسين ايستاده بودیم ، يك پيكان سواري جوانان نارنجي رنگ از كازرون آمد، محمد قرباني و تقي حدادي دست بلند كردند پيكان هم ايستاد و ما سوار شديم از قائميه به طرف شيراز رد شديم . محمد به راننده گفت كه يك رفيق داريم او را سوار كن كرايه ات را مي دهيم راننده قبول كرد در بين راه به بهانه دستشويي، راننده ، خودرو را متوقف كرد و پياده شديم. من و محمد رفتيم داخل دره و مهدي و تقي پهلوي راننده ماندند راننده مي خواست آب به داخل رادياتور ماشين بريزد كه تقي سنگي برداشت و از پشت به سر راننده زد و راننده روي زمين افتاد. بعد من و محمد از پائين آمديم بالا و به اتفاق مهدي و تقي چند مشت هم به سر و صورت و سينه راننده زديم و بعد جنازه او را داخل صندوق عقب پيكان انداختيم و او را تا حكيم باشي و رشن آباد آورديم .در راه متوجه شديم كه پيرمرد راننده هنوز جان دارد و سرو صدا مي كند .تقي ماشين را متوقف كرد و درب صندوق عقب را باز كرد پيرمرد هنوز جان داشت مهدي ساساني با چوب دو دفعه به بدن پير مرد زد، او روي زمين افتاد بود كه محمد و تقي تسمه پروانه اي آورده و دور گردن پير مرد انداختند و او را خفه كردند .بعد تقي گفت جنازه را آتش بزنيم ، بنزين تهيه كرديم و جنازه را آتش زده داخل گودالي قرار داديم و روي گودال را پر از خاك كرديم و رفتيم .
پزشكي قانوني علت دقيق فوت را تشخيص نداده، ليكن اعلام نموده كه ضربه مغزي و شكستگي استخوان جمجمه مي تواند يكي از دلايل آن باشد.
در اثناي رسيدگي، محمدرضا حدادي كه در آن زمان 15 سال وشش ماه سن داشته است، بازداشت شده و در جلسات اوليه رسيدگي اعلام مي دارد كه مقتول را او با تسمه پروانه خفه كرده است. در تاريخ 8/8/82 مجدداً محمدرضا حدادي در جلسه رسيدگي به دادگاه ، اتهام سرقت و قتل را به عهده گرفته و اقرار به ارتكاب جرم مي نمايد .
چند روز پس از جلسه محاكمه، مادر محمدرضا به ملاقاتش مي رود و محمد رضا از او مي پرسد كه آيا به وي پولي پرداخت نموده اند يا خیر. محمدرضا پس از شنیدن پاسخ منفی مادرش، و فهم اینکه فریب متهمان را خورده است،طي نامه اي در تاريخ 13/8/82 به دادگاه اعلام مي دارد كه يكي از متهمين وعده پول را به وی داده است و به اين طريق ، ديگر متهمين كه از لحاظ عقلي و فكري وسني بزرگتر از او بوده اند ، وی را با وعده هایشان فریب داده اند، در حاليكه او در ارتكاب جرم قتل هيچ نقشي نداشته است .
در نهايت دادگاه بدون تحقيق نسبت به ادعاي محمدرضا حدادی و انكار وي در تاريخ 16/10/82 سلب حيات مقتول توسط محمد رضا حدادي را مسلم دانسته و به صرف اقرار، وي را به قصاص نفس محكوم و به استناد مادة 621 قانون مجازات اسلامي به لحاظ شركت در آدم ربايي به تحمل 15 سال حبس و به استناد مادة 636 همان قانون به تحمل يك سال حبس به لحاظ مخفي كردن جسد مقتول، محكوم می نماید. ديگر متهمين این پرونده نیز به اتهام آدم ربايي و مخفي نمودن جسد و جنايت بر ميت به حبس هاي طولاني مدت به محكوم مي شوند .
متهمين به دادنامه صادره اعتراض مي نمايند كه با ارجاع پرونده به شعبه 42 ديوانعالي كشور در تاريخ 12/4/1384 قضات شعبه، دادنامه صادره را فاقد اشكال موثر دانسته و ابرام مي نمايند .
پس از ابلاغ دادنامه صادره به محمدرضا ، وی با بدست آوردن دلايل جديد از جمله اقرار ديگر متهمين بر بي گناهيش، تقاضاي اعمال مادة 18 مبني بر اعاده دادرسي و رسيدگي مجدد را مي نمايد كه شعبه سوم تشخيص ديوانعالي كشور درخواست وي را رد می کند.محمد تاکنون بارها اعلام کرده كه متهمين، وي را اغفال کرده و وعده پرداخت وجه نقد به خانواده اش را داده اند، وی نیز به دلیل اینکه در شرایط نامناسب اقتصادی به سر می برده است، و عدم رشد فکری و صغر سن، ارتكاب جرم قتل را به عهده مي گيرد.
در حال حاضر محمد در زندان عادل آباد شيراز بسر مي برد و پرونده اتهامي وي با قطعيت احكام، به اجراي احكام دادگستري كازرون ارسال و داديار رسيدگي كننده به پرونده با تنظيم گزارشي به انضمام تقاضاي اولياء دم مبني بر قصاص نفس، از رياست محترم قوه قضاييه درخواست اذن به اجراي حكم قصاص داده است که هم اکنون پرونده در دفتر رياست قوه قضاييه بوده و به نظر مي رسد در آینده ای نزدیک دستور مقتضي درخصوص اين پرونده نيز صادر شود
.
8- رضا علی نژاد
رضا شش سال است که در زندان عادل آباد شیراز در حبس به سر می برد، او در حال حاضر 21 سال سن دارد.
در ساعت 20:30 دقیقه مورخ 5/10/1381 نامبرده به همراه دوستش به نام هادی عابدینی در پیاده روی بلوار امام زاده حسن شهرستان فسا پس از خریدن سمبوسه، مشغول خوردن آن بودند که دو نفر ( مقتول و محمد فیروزی ) به سمت آنها آمده ، و با استفاده از الفاظ نا متعارف و دور از ادب ، زمینه یک درگیری را فراهم می کنند. این دو از زیر لباس خود لانچیکویی (که یک نوع وسیله خطرناک رزمی است) خارج کرده و شروع به ضرب و شتم رضا و هادی می نمایند. در این حین رضا کاردی که همراه داشته را از جیب خود خارج و بی آنکه قصد وارد آوردن ضربه ای به بدن مقتول داشته باشد برای دفاع از خود به سمت جلو می برد و با دست چپ از سر و صورت خود در مقابل ضربات وسیله رزمی محافظت می نماید و در نهایت با شدت درگیری کارد به گردن مقتول اصابت کرده و موجب مرگ وی می شود.
تحقیقات مفصلی در خصوص این پرونده با دستورات مرجع قضایی توسط اداره آگاهی صورت گرفت و در نهایت محزر و مسلم می گردد که :
اولا – محمد فیروزی دوست و همراه مقتول در تمام مراحل دادرسی اقرار نموده که شروع کننده نزاع و درگیری مقتول بوده ، که به وسیله لانچیکو به طرف رضا و هادی هجوم آورده است به گونه ای که رضا مجبور می شود در مقابل جان خود و دوستش عکس العمل نشان دهد . مسلما در چنین شرایطی راه فراری وجود نداشت تا این دو بتوانند از این درگیری بگریزند چرا که دو نفر با لانچیکو ، مضروبین را در محاصره خود قرار داده بودند و اجازه خروج به آنها را نمی دادند مضافا به اینکه رضا از ناحیه سر به وسیله لانچیکویی که در دست مقتول قرار داشت به شدت مجروح می گردد .
ثانیا – آقای غلامحسین چهره نگار که شاهد ماجرا بود مراتب درگیری را به طور کامل بیان نموده اند به گونه ای که هیچ جای شک و شبهه ای بر اینکه قتل مرحوم درودی متوقف بر دفاع مشروع بوده ، باقی نمی گذارد.
با وجود دلایل متقن و مبرهن در این پرونده بر دفاع مشروع و اینکه متهم هیچگونه سوءنیتی در ارتکاب قتل نداشته و مهمتر اینکه سن قانونی وی در زمان قتل 17 سال بوده است ، شعبه ششم دادگاه شهرستان فسا حکم به محکومیت وی به قصاص نفس ( اعدام ) صادر مینماید.این حکم توسط وکیل متهم مورد درخواست تجدیدنظر قرار گرفته و با ارجاع پرونده به شعبه ششم دیوانعالی کشور ، قضات شعبه با این استدلال که : « ... بین طرفین دعوا، سابقه خصومت و دشمنی نبوده و اقدام کننده دعوا و نزاع ، مقتول و فرد همراهش بودند که با لانچیکو آقای رضا علی نژاد و همراهش را مورد حمله قرار داده و نامبرده را از ناحیه سر (پیشانی)با وسیله مذکور که وسیله خطرناکی است مجروح و خونی نموده و نامبرده (رضا علی نژاد) مدعی است به خاطر دفاع از خود که از ناحیه مقتول در معرض خطر قرار گرفته اقدام به پرت کردن کارد آشپزخانه ای که همراهش بوده نموده و تصادفا به ناحیه گردن مقتول اصابت و موجب مرگ او گردیده به نظر می رسد مدافعات محکوم به قصاص مقرون به صواب می باشد ... » حکم صادره را نقص و پرونده را برای رسیدگی به شعبه دیگری ارجاع می نمایند .
پرونده جهت رسیدگی مجدد به شعبه 101 دادگاه جزایی شهرستان فسا ارسال می گردد و آن شعبه به این استناد که متهم می توانسته از صحنه درگیری فرار کند مجددا او را به قصاص نفس محکوم می نماید. این درحالی است که دلایل و شواهد موجود در پرونده موید آن است که رضا و هادی امکان فرار از صحنه در گیری را نداشته اند. با اعتراض رضا، پرونده به دیوانعالی کشور ارجاع می گردد و قضات هیات عمومی دیوانعالی کشور بدون در نظر گرفتن مسامات و واقعیات موجود در پرونده، حکم به قصاص نفس رضا علی نژاد صادر می نمایند .
این حکم صرفنظر از آنکه رضا در مقام دفاع از جان خود و دوستش بوده و بدون سوءنیت بر ارتکاب قتل از کارد استفاده کرده ، به دلیل آنکه سن قانونی اش در زمان ارتکاب جرم 17 سال بود، برخلاف مقررات بین المللی از جمله کنوانسیون حقوق کودک و میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی که ایران به آن ملحق شده می باشد، چرا که بند6 ماده 5 میثاق کشتن افراد زیر 18 سال را ممنوع کرده و دولتها را مکلف به تبعیت از این مقرره نموده است .
ادامه دارد...

گزارش کامل از پرونده نوجوانان محکوم به اعدام (بخش نخست)

http://www.iranpressnews.com/source/048618.htm

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar